می ترسم از اینکه
روزی
یه جایی
من و تو
خیلی دور از هم
شب و روز در آغوش یک غریبه
بی قرار هم باشیم...
و بعد از هر بار هم آغوشی به یاد
آغوش هم بی صدا گریه کنیم...!
می ترسم اکرم
میترسم...
می ترسم از اینکه
روزی
یه جایی
من و تو
خیلی دور از هم
شب و روز در آغوش یک غریبه
بی قرار هم باشیم...
و بعد از هر بار هم آغوشی به یاد
آغوش هم بی صدا گریه کنیم...!
می ترسم اکرم
میترسم...