<<ما مثل ماهی و آبیم و جدایی نا پذیریم>>
زماني كه دست زندگي سنگين است...
و شب بي ترانه است...
هنگام عشق و اعتماد است.
و دست زندگي چه سبك مي شود
و شب چه پر ترانه...
آن هنگام كه به هم عشق مي ورزيم و اعتماد داريم.
زندگي همواره داراي دو نيمه است.
نيمه اي سرد و يخي.
و نيمه اي سوزان و آهنگين.
عشق آن نيمه ي سوزان زندگي است.
آدما از آدما زود سیر میشن
آدما از عشق هم دلگیر میشن
آدما رو عشقشون پا میزارن
آدما آدمو تنها میزارن
منو دیگه نمی خوای خوب میدونم
تو کتاب دلت اینو میخونم
یادته اون عشق رسوا یادته
تو میگفتی که گناه مقدس
اول و آخر هر عشق ....
کلمات با من قهراند از بس از تو نوشتم و تو نیامدی…
دلم میخواهد گاه به دستانت که مینگری ، جای خالی دستانم را به یاد آوری !
همه چیز سر جای خودش هست ، چیزی تغییر نکرده ؛ تنها تویی که جایت خالیست !
غربت یعنی به دنبال کسی گشتن
و همه را شبیه او دیدن
و همه را با او مقایسه کردن
و به همه لبخند زدن
و پیش همه بغض کردن
و باز
و همیشه به دنبال او گشتن …
رختخــوابـم کـه همیشــه از تـو خالیـست
بگــذار لااقـــل میــان ایـن کلمــات ، کنــــارت دراز بکشــم…!!
ساعت های نبودنت روی مچم بسته نمیشود ، حلقه می شوند دور گردنم !
برای تو مردن شده آرزوم
یه حقی که من دارم از زندگیم
نگاه کن تو این برزخ لعنتی
چه مرگی طلب کارم از زندگی
نمی دانی چه دردی دارد وقتی حالم در واژه ها هم نمی گنجد !
اسمهای مجازی…
تصویر های مجازی…
مشخصات مجازی…
و در بین این همه چیزهای مجازی…
تنها یک چیز حقیقت دارد
“تنهایی من و تو”
دنیای من وتوپرازعشق وپاکیه...
پرازنفس هاوحرفای عاشقونه...
پرازفداکاریاوهمدردیهای دل منوتو...
نمیدونم این داستان عشق من وتوکی تموم میشه یاتاکی ادامه داره؟
نمیدونم تاکی زنده ام یاتاکی باهاتم؟
نمیدونم عشقمون وسرنوشتش چیه؟
نمیدونم عشقم تاکی توقلبته؟
امامیدونم تواین دوسال...
تواین چندماه...
تواین چندروز...
تواین ساعت ها...
تواین لحظه ها...
تواین مدتهایی که باتووعشقت زندگی کردم...
عشقی ک تورگهامه تونفسهامه...
عشقی ک توقلبمه...توذهنمه...تویادمه...
عشقی ک شایددوسال باشه امابرای من ب اندازه یک عمربود...
عشقی بودپرازشیرینی وتلخی...
پرازخوشی وغم...
پرازحرفهای قشنگ ودعواهای اعصاب خوردکنی ک همشون برام خاطره انگیزوشیرینن...
نه تنهامرورخاطرات باتوبودن برام شیرینه بلکه لمس وطعمشم بخوبی حس میکنم وبه دلم میشینه...
مهرانم همه این حرفارو زدم که به یه جمله برسم
عاشقانه دوست دارم وجونمو فدات میکنم
وقلب من تنها برای تو :)
تا دیروز …هرچه می نوشتم عاشقانه بود !از امروز …هرچه بنویسم صادقانه است !عاشقانه دوستت دارم
ﻭﻗﺘﻲ ﻳﮏ ﻧﻔﺮ ﺧﻴﻠﻲ ﻣﻴﺨﻨﺪﺩ ﺣﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ
ﭼﻴﺰﻫﺎﻱ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ
ﻭ ﭘﻴﺶ ﭘﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﻋﻤﻴﻘﺄ
ﻏﻤﮕﻴﻦ ﺍﺳﺖ !...
ﺍﮔﺮ ﻳﮏ ﻧﻔﺮ ﺧﻴﻠﻲ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﺑﺪ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﮐﻪ
ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ !
ﺍﮔﺮ ﻳﮏ ﻧﻔﺮ ﮐﻢ ﺣﺮﻑ ﻣﻲ ﺯﻧﺪ ﺳﺮﻳﻊ ﺣﺮﻓﺶ
ﺭﺍ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ
ﻭﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﺭﺍﺯﻱ ﺩﺭﺳﻴﻨﻪ
ﺩﺍﺭﺩ !
ﻭﻗﺘﻲ ﻳﮏ ﻧﻔﺮ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﮔﺮﻳﻪ ﮐﻨﺪ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ
ﺿﻌﻴﻒ ﺍﺳﺖ !
ﻭﻗﺘﻲ ﻳﮏ ﻧﻔﺮﺑﺎ ﻳﮏ ﺭﻭﺍﻝ ﻏﻴﺮﻋﺎﺩﻱ ﻭﺣﺠﻢ ﺯﻳﺎﺩ
ﻏﺬﺍ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﺩ
ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﮐﻪ ﺗﺤﺖ ﺗﻨﺶ ﺍﺳﺖ !
ﻭﻗﺘﻲ ﻳﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﭼﻴﺰﻫﺎﻱ ﮐﻮﭼﮏ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻲ
ﮐﻨﺪ
ﻳﻌﻨﻲ ﺭﻗﻴﻖ ﺍﻟﻘﻠﺐ ﻭ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺍﺳﺖ !
ﻋﺼﺒﺎﻧﻲ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﻳﻌﻨﻲ ﺩﺭﮔﻴﺮ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ....
دلم اس ام اس از نوع نصفه شبی می خواد
همونا که یهو از
تا مطمئن شی یکی تو بی خوابیش به یادته
دلم از اون وقتایی میخواد که همه رو میپیچونه به خاطر تو
از اون وقتایی که پشت خطیشو قطع میکنن
هیچکس هوای ما را ندارد ، زندگی با ما نمیسازد
کمک ...
یک دنیا اشک برای ریختن دارم
یک دلِ گرفته
یک زندگیِ پُر از خالی
من سرشارم از تنهایی ...
زن بخاطر طبیعتش ضعیفه
اما در مقابل سختیا بیشتر از یک مَرد تحمل دارد...
تنها چیزی که یک زن رو از پا درمیاره توخالی بودنِ مَردشه...
سخته عاشق باشی ولی هیشکی ندونه
اشکاتو زودی پاک کنی بی یه نشونه
سخته دوسش داشته باشی ولی ندونه
سخته نگاهش بکنی اما نخونه
وای که چه سخته
قشنگی عشق که میگن،شاید همین جاست
تو اونودوس داشته باشی شاید خدا خواست
سخته به قربون چشاش بری تو رویا
قدم قدم گریه کنی کنار دریا
سخته همش تو فکر باشی،شاید نخوادت
خاطره هات ورق ورق بیاد به یادت
اگه کسی رو دوست داشته باشی نمی تونی تو چشماش زل بزنی ...!!
نمی تونی دوریش رو تحمل بکنی ....!!
نمی تونی بهش بگی چقدر دوستش داری ...!!
نمی تونی بهش بگی چقدر بهش نیاز داری ...!!
برای همین عاشقا دیوونه میشن...!!
فکــر می کــردم
در قلب تــ ـــ ـــو
محکومم به حبــس ابد !!
به یکبــاره جــا خــوردم …
وقـــتی
زندان بان برســـرم فریاد زد:
هــی..
تــو
آزادیـــــ!
.
و صـــدای گامهای غریبهـــ ای که به سلـــول من می آمـــد
آهــــای غـــریبـــه ...!
کنـــارش میشینـــی و فقــط بــا چنـــد ایـــه قــرآن محـــرمــش مــی شـــوی...!!!!
و مــن آشنــا بــا یکـــ دنیـــا عشــق و حســرتـــ بـــه او نــامحــرمــم....!!!!
خدايا!
خدايا فقط تو را مي خواهم.....باور کرده ام که فقط تويي سنگ صبور حرف هايم
مي ترسم از اينکه بگم دوسش دارم...اون نمي دونه که با دل من چه کرده...نمي دونه که دلي رو اسير خودش کرده
هنوز در باورم نيست که دل به اون دادم و اون شده همه هستي ام
او شد اولين عشقم در زندگي
بارالها گويي تو تمام زيبايي هاي عالم را در چهره و کلام او نهاده بودي
واين گونه مرا اسير او کردي و دل کندن از او شد برايم محال و داشتنش بزرگترين ارزويم در زندگي
حالا که عاشقش شدم تو بگو چه کنم که تنهايم نگذارد....خدايا امشب به تو مي گويم چون تو تنها مونس تنهايي هايم هستي..
چگونه بگويم بدون او مي ميرم....او رفته و در باورم نيست نبودنش...
اعتراف مي کنم نفسم به بودن او وابسته است
بعد رفتن او دگر اين نفس را هم نمي خواهم....حال تو بگو چه کنم ؟
بار خدايا دوست دارم مرا بفهمد حتي براي يه لحظه
گر عشق نباشد به چه کار آید دل...
هزاران دست هم به سویــــــــم دراز شود
پــــــــس خواهم زد
تـــنـــــها
تمنای دستان تـــــــــــو را دارم
بــــــاور کن خیلی حـــــــرف است
وفـــــــــادار دســـــــــت هایی باشی
که یکبار هم لمســـــــشان نکرده ای
دیشب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم
چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم
همه دفتر عمرم ورقی بیش نبود
همه دفتر من حسرت دیدار تو بود.....
خوش به حال باد گونه هایت را لمس می کند و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد! کاش مرا باد می آفریدند تو را برگ درختی خلق می کردند؛ عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟! در هم می پیچند و عاشق تر می شوند... |
دختران فرشتگانی هستند از آسمان
برای پر کردن قلب ما با عشق بی پایان
این روز بر دختران دیروز و مادران امروز مبارک . . .